تولد فرشته هام
هانا و هیلدای قشنگم فرشته کوچولوهای مامان روز به روز دارم بزرگتر شدنتونو میبینم ولی هیچ وقت اولین باری که دیدمتون رو فراموش نمیکنم اولین باری که بغلتون کردم و بهترین و بی نظیر ترین حس دنیارو تجربه کردم چند روز پیش تولدتون بود هانای مهربون و خونگرم مامان ۳ ساله شدی و هیلدای شیطون با نمک و زورگوی مامان یک ساله شدی چون تولدتوت یک ماه باهم فاصله داشت جشنتونو باهم گرفتم امیدوارم تا وقتی نفس میکشم کنارم باشید تا هرسال بهترین جشن هارو براتون بگیرم و از داشتنتون خدا و شاکر باشم
این عکس اتلیه تونه که واقعا برای گرفتن این عکس کلی انرژی ازم گرفتید 😅 هانا بهت میگفتیم بخند بلند بلند میخندیدی میپریدی بالا عکسو خراب میکردی هیلدا خانمم که همش میخواست کیک رو برداره 😅
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی